چرا برخی افراد از ابراز احساسات خود میترسند؟
ابراز احساسات، بخشی اساسی از تجربهی انسانی است. با این حال، بسیاری از افراد در بیان احساسات خود دچار مشکل هستند و از این کار اجتناب میکنند. دلایل متعددی برای این ترس وجود دارد که در این مطلب به برخی از مهمترین آنها میپردازیم.
ترس از ابراز احساسات میتواند تاثیرات منفی زیادی بر روابط، سلامت روان و کیفیت زندگی داشته باشد. شناخت دلایل این ترس، گامی مهم در جهت غلبه بر آن است.
- ✔️
ترس از طرد شدن:
بسیاری از افراد میترسند که اگر احساسات واقعی خود را بیان کنند، توسط دیگران طرد شوند یا مورد قضاوت قرار گیرند. - ✔️
تجربیات تلخ گذشته:
تجربههای ناخوشایند در کودکی یا روابط قبلی، میتواند باعث شود فرد از ابراز احساسات خود واهمه داشته باشد. - ✔️
عدم آموزش صحیح:
ممکن است فرد در خانوادهای بزرگ شده باشد که ابراز احساسات در آن تشویق نمیشد یا حتی سرکوب میشد.
احساسات منفی مانند غم، ترس یا خشم، میتواند به معنای نشان دادن آسیبپذیری باشد.
بسیاری از افراد معتقدند که آسیبپذیری نشانه ضعف است و سعی میکنند از آن اجتناب کنند.
آنها از اینکه دیگران از احساسات آنها سوء استفاده کنند یا از آنها به عنوان اهرم فشار استفاده کنند، میترسند.
این ترس باعث میشود فرد دیواری دور خود بکشد و از هرگونه ارتباط عاطفی عمیق خودداری کند.
فرد ممکن است فکر کند که نشان دادن احساسات، او را در برابر آسیبها و صدمات روحی آسیبپذیرتر میکند.
این ترس از آسیبپذیری میتواند مانع از رشد و توسعه فردی شود.
فرد به جای پذیرش و مدیریت احساسات خود، آنها را سرکوب میکند.
3. تجربیات تلخ گذشته
تجربیات تلخ گذشته در مورد ابراز احساسات میتوانند تاثیر عمیقی بر رفتار فرد در آینده داشته باشند.
اگر فرد در گذشته به دلیل ابراز احساسات خود مورد آزار و اذیت، تمسخر یا بیتوجهی قرار گرفته باشد، احتمالاً در آینده از ابراز احساسات خود اجتناب خواهد کرد.
این تجربیات میتوانند منجر به شکلگیری الگوهای رفتاری ناسالم شوند.
فرد ممکن است به این باور برسد که ابراز احساسات همیشه منجر به درد و رنج میشود.
این باور باعث میشود فرد از هرگونه موقعیتی که ممکن است او را مجبور به ابراز احساسات کند، دوری کند.
تجربیات تلخ گذشته میتوانند اعتماد فرد به دیگران را از بین ببرند.
فرد دیگر نمیتواند به راحتی به دیگران اعتماد کند و احساسات خود را با آنها در میان بگذارد.
4. عدم آشنایی با احساسات
برخی از افراد به دلیل عدم آشنایی با احساسات خود، نمیتوانند آنها را به درستی شناسایی و ابراز کنند.
آنها ممکن است احساسات خود را درک نکنند و نتوانند آنها را به زبان بیاورند.
این عدم آشنایی با احساسات میتواند ناشی از تربیت خانوادگی یا تجربیات شخصی باشد.
فرد ممکن است در خانوادهای بزرگ شده باشد که ابراز احساسات در آن تشویق نمیشد.
در نتیجه، فرد نمیداند که چگونه باید احساسات خود را مدیریت و ابراز کند.
این عدم آشنایی با احساسات میتواند منجر به مشکلات ارتباطی شود.
فرد نمیتواند به درستی با دیگران ارتباط برقرار کند و نیازهای خود را بیان کند.
5. ترس از طرد شدن
ترس از طرد شدن توسط دیگران یکی دیگر از دلایل مهم ترس از ابراز احساسات است.
افراد میترسند که اگر احساسات خود را نشان دهند، دیگران آنها را دوست نداشته باشند یا آنها را ترک کنند.
این ترس به ویژه در روابط عاطفی و عاشقانه بسیار قوی است.
انتظارات غیرواقعی پیدا میکند.
این کمالگرایی میتواند مانع از لذت بردن از زندگی شود.
8. کنترل بیش از حد
برخی از افراد سعی میکنند احساسات خود را کنترل کنند، زیرا معتقدند که نشان دادن احساسات، به معنای از دست دادن کنترل است.
آنها میخواهند همیشه بر اوضاع مسلط باشند و از نشان دادن هرگونه ضعفی که ممکن است دیگران از آن سوء استفاده کنند، خودداری میکنند.
این کنترل بیش از حد میتواند منجر به سرکوب احساسات و مشکلات روانی شود.
فرد به مرور زمان از احساسات واقعی خود بیگانه میشود و نمیتواند آنها را به درستی شناسایی و مدیریت کند.
این کنترل بیش از حد میتواند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شود.
فرد نمیتواند به راحتی به دیگران اعتماد کند و احساسات خود را با آنها در میان بگذارد.
این کنترل بیش از حد میتواند منجر به اضطراب و استرس مزمن شود.
9. اعتماد به نفس پایین
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است از ابراز احساسات خود بترسند، زیرا معتقدند که احساسات آنها ارزشمند نیستند یا دیگران به آنها اهمیت نمیدهند.
آنها ممکن است احساس کنند که لیاقت ابراز احساسات خود را ندارند.
این عدم اعتماد به نفس میتواند منجر به سرکوب احساسات و مشکلات روانی شود.
فرد به مرور زمان از احساسات واقعی خود بیگانه میشود و نمیتواند آنها را به درستی شناسایی و مدیریت کند.
این عدم اعتماد به نفس میتواند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شود.
فرد نمیتواند به راحتی به دیگران اعتماد کند و احساسات خود را با آنها در میان بگذارد.
این عدم اعتماد به نفس میتواند منجر به انزوا و افسردگی شود.
10. ترس از برهم زدن آرامش
برخی از افراد از ابراز احساسات خود میترسند، زیرا نمیخواهند آرامش خود یا دیگران را بر هم بزنند.
آنها ممکن است فکر کنند که ابراز احساسات، به ویژه احساسات منفی، باعث ایجاد درگیری و تنش میشود.
این ترس میتواند منجر به سرکوب احساسات و مشکلات روانی شود.
فرد به مرور زمان از احساسات واقعی خود بیگانه میشود و نمیتواند آنها را به درستی شناسایی و مدیریت کند.
این ترس از برهم زدن آرامش میتواند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شود.
فرد نمیتواند به راحتی به دیگران اعتماد کند و احساسات خود را با آنها در میان بگذارد.
این ترس از برهم زدن آرامش میتواند منجر به انباشت خشم و نارضایتی شود.
11. الگوهای خانوادگی
الگوهای خانوادگی نقش مهمی در نحوه ابراز احساسات فرد دارند.
اگر فرد در خانوادهای بزرگ شده باشد که ابراز احساسات در آن سرکوب میشد، احتمالاً در آینده نیز از ابراز احساسات خود اجتناب خواهد کرد.
این الگوهای خانوادگی میتوانند ناخودآگاه باشند.
فرد ممکن است حتی متوجه نباشد که رفتارهای او تحت تاثیر الگوهای خانوادگی قرار دارند.
این الگوهای خانوادگی میتوانند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شوند.
فرد نمیتواند به راحتی به دیگران اعتماد کند و احساسات خود را با آنها در میان بگذارد.
برای تغییر این الگوها، فرد نیاز به آگاهی و تلاش آگاهانه دارد.
12. ناامیدی از تغییر
برخی از افراد از ابراز احساسات خود میترسند، زیرا معتقدند که ابراز احساسات هیچ فایدهای ندارد و نمیتواند چیزی را تغییر دهد.
آنها ممکن است در گذشته تلاش کرده باشند احساسات خود را ابراز کنند، اما با بیتوجهی یا عدم درک مواجه شده باشند.
این ناامیدی میتواند منجر به سرکوب احساسات و مشکلات روانی شود.
فرد به مرور زمان از احساسات واقعی خود بیگانه میشود و نمیتواند آنها را به درستی شناسایی و مدیریت کند.
این ناامیدی میتواند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شود.
فرد دیگر تلاشی برای ارتباط عاطفی با دیگران نمیکند.
این ناامیدی میتواند منجر به انزوا و افسردگی شود.
13. ترس از واکنشهای غیرقابل پیشبینی
افراد از این میترسند که واکنش دیگران به احساسات ابراز شدهشان، غیرقابل پیشبینی و ناخوشایند باشد.
آنها نمیدانند که طرف مقابل چگونه واکنش نشان خواهد داد و این عدم اطمینان باعث اضطراب و ترس میشود.
این ترس مخصوصا در روابطی که سابقه سوء استفاده یا بدرفتاری وجود دارد، قویتر است.
فرد میترسد که ابراز احساسات باعث خشم، خشونت یا بیتوجهی طرف مقابل شود.
این ترس میتواند منجر به سرکوب احساسات و انزوای اجتماعی شود.
فرد برای جلوگیری از هرگونه واکنش منفی، از ابراز احساسات خود اجتناب میکند.
این ترس میتواند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شود.
14. عدم مهارتهای ارتباطی
برخی از افراد به دلیل عدم مهارتهای ارتباطی لازم، نمیتوانند احساسات خود را به درستی و موثر ابراز کنند.
آنها ممکن است نتوانند کلمات مناسب را پیدا کنند یا لحن و زبان بدن مناسبی را انتخاب کنند.
این عدم مهارت میتواند منجر به سوء تفاهم و درگیری شود.
فرد به دلیل ترس از ایجاد مشکل، از ابراز احساسات خود اجتناب میکند.
این عدم مهارت میتواند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شود.
برای بهبود مهارتهای ارتباطی، فرد میتواند در دورههای آموزشی شرکت کند یا از کمک یک مشاور بهرهمند شود.
تمرین و تکرار نیز میتواند به بهبود مهارتهای ارتباطی کمک کند.
15. ترس از سوء استفاده عاطفی
افرادی که در گذشته مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفتهاند، ممکن است از ابراز احساسات خود بترسند، زیرا میترسند که دوباره مورد سوء استفاده قرار گیرند.
آنها ممکن است احساس کنند که احساسات آنها توسط دیگران دستکاری یا نادیده گرفته میشوند.
این ترس میتواند منجر به سرکوب احساسات و مشکلات روانی شود.
فرد به مرور زمان از احساسات واقعی خود بیگانه میشود و نمیتواند آنها را به درستی شناسایی و مدیریت کند.
این ترس میتواند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شود.
فرد به دیگران بیاعتماد میشود و از هرگونه ارتباط عاطفی عمیق خودداری میکند.
بهبودی از سوء استفاده عاطفی نیازمند زمان، صبر و حمایت حرفهای است.
16. احساس گناه
برخی از افراد از ابراز احساسات خود میترسند، زیرا احساس گناه میکنند.
آنها ممکن است احساس کنند که حق ندارند احساسات خود را ابراز کنند یا اینکه ابراز احساسات آنها باعث ناراحتی دیگران میشود.
این احساس گناه میتواند ناشی از تجربیات گذشته یا باورهای غلط باشد.
فرد ممکن است در خانوادهای بزرگ شده باشد که ابراز احساسات به عنوان خودخواهی تلقی میشد.
این احساس گناه میتواند منجر به سرکوب احساسات و مشکلات روانی شود.
فرد به مرور زمان از احساسات واقعی خود بیگانه میشود و نمیتواند آنها را به درستی شناسایی و مدیریت کند.
برای رهایی از این احساس گناه، فرد نیاز به بررسی و تغییر باورهای خود دارد.
17. ترس از وابستگی
برخی از افراد از ابراز احساسات خود میترسند، زیرا نمیخواهند به دیگران وابسته شوند.
آنها ممکن است احساس کنند که اگر احساسات خود را نشان دهند، کنترل زندگی خود را از دست خواهند داد.
این ترس میتواند ناشی از تجربیات گذشته یا ترس از صدمه دیدن باشد.
فرد ممکن است در گذشته در روابطی بوده باشد که در آن احساس وابستگی بیش از حد باعث صدمه دیدن او شده است.
این ترس میتواند منجر به سرکوب احساسات و انزوای اجتماعی شود.
فرد برای جلوگیری از وابستگی، از ابراز احساسات خود اجتناب میکند.
این ترس میتواند مانع از برقراری روابط سالم و صمیمی شود.
18. عدم حمایت عاطفی
اگر فرد در محیطی زندگی کند که حمایت عاطفی در آن وجود ندارد، ممکن است از ابراز احساسات خود بترسد.
او ممکن است احساس کند که کسی به حرفهای او گوش نمیدهد یا احساسات او را درک نمیکند.
این عدم حمایت عاطفی میتواند ناشی از بیتوجهی خانواده، دوستان یا همکاران باشد.
فرد به دلیل عدم وجود حمایت، از ابراز احساسات خود اجتناب میکند.
این عدم حمایت عاطفی میتواند منجر به سرکوب احساسات و انزوای اجتماعی شود.
یافتن یک شبکه حمایتی قوی میتواند به فرد کمک کند تا بر این ترس غلبه کند.
این شبکه میتواند شامل دوستان، خانواده، همکاران یا یک مشاور حرفهای باشد.
19. مشکلات سلامت روان
برخی از مشکلات سلامت روان، مانند اضطراب اجتماعی، افسردگی یا اختلال شخصیت مرزی، میتوانند باعث ترس از ابراز احساسات شوند.
این مشکلات میتوانند باعث شوند فرد احساس خجالت، گناه یا ترس کند که در صورت ابراز احساسات، مورد قضاوت قرار خواهد گرفت.
در این موارد، کمک گرفتن از یک متخصص سلامت روان ضروری است.
درمان میتواند به فرد کمک کند تا با مشکلات خود مقابله کند و یاد بگیرد چگونه به طور سالم احساسات خود را ابراز کند.
نادیده گرفتن این مشکلات میتواند منجر به بدتر شدن وضعیت و مشکلات جدیتری شود.
بهبودی نیازمند صبر، تلاش و تعهد است.
هیچگاه از درخواست کمک نترسید.







یه زمانی فکر می کردم اگه احساساتم رو بروز بدم یعنی ضعف نشون دادم 😅 تا این که یک روز تو یه رابطه عاطفی همه چیز رو تو دل خودم ریختم و دیدم طرف مقابل نه تنها طردم نکرد، بلکه بیشتر بهم نزدیک شد. این قضیه ذهنیت من رو به کلی عوض کرد.
بعضی وقتا هم یادم میره که بیان احساسات یه مهارته… یعنی تمرین میخواد مثل هر چیز دیگه. مثلا من اولش توی بحثا فقط سکوت میکردم یا پرخاشگری میکردم، کم کم یاد گرفتم بگم “حالا عصبانی ام” یا “دلم گرفته”… همین جمله های ساده هم کلی از سو تفاهم ها رو کم کرد.
فکر کنم یه بخشیش هم بخاطر اینه که جامعه بهمون یاد داده همیشه “قوی” باشیم… انگار اگه بگی “ترسیدم” یا “ناراحتم” یه برچسب میخوری. اما واقعیت اینه که آدم بودن یعنی همین بالا و پایین های حس و حال…
مثل اون موقعی که تو جمع دوستام اعتراف کردم استرس دارم و یهو دیدم سه نفر دیگه هم گفتن “ما هم همینطور” 😂 انگاری ترسمون جمعی بود ولی هیچکی جرئت نداشت اول شروع کنه!